English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1500 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
staking U پیاده کردن مسیر
setting out U پیاده کردن مسیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
dismount U پیاده کردن
dismantled U پیاده کردن
unset U پیاده کردن
dismounting U پیاده کردن
set down U پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن
dismantles U پیاده کردن
dismantling U پیاده کردن
demodulation U پیاده کردن
dismantle U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
disembarking U پیاده کردن
dismantlement U پیاده کردن
disembarked U پیاده کردن
take down U پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن
disembark U پیاده کردن
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
pad U پیاده سفر کردن
dismount U پیاده کردن یا شدن
dismounts U پیاده کردن یا شدن
disassembly U پیاده کردن موتور
setting out U پیاده کردن نقشه
dismounting U پیاده کردن یا شدن
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
pads U پیاده سفر کردن
pedestrianizing U پیاده روی کردن
dismantles U پیاده کردن موتور
dismantle U پیاده کردن موتور
pedestrianises U پیاده روی کردن
pedestrianize U پیاده روی کردن
pedestrianised U پیاده روی کردن
dismantled U پیاده کردن موتور
dismantling U پیاده کردن موتور
pedestrianized U پیاده روی کردن
pedestrianizes U پیاده روی کردن
pedestrianising U پیاده روی کردن
dosmount command U فرمان پیاده کردن
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
walks U گردش کردن پیاده رفتن
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
walked U گردش کردن پیاده رفتن
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
walk U گردش کردن پیاده رفتن
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
removable U قابل سوار و پیاده کردن
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
terminal U محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals U محل پیاده وسوار کردن بارها
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
tracks U تعقیب مسیر کردن
track U تعقیب مسیر کردن
direction U مسیر هدایت کردن
taxiway U مسیر تاکسی کردن
path sweeping U پاک کردن مسیر
tracked U تعقیب مسیر کردن
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
routes U مسیر چیزیرا تعیین کردن
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
route U مسیر چیزیرا تعیین کردن
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
balisage U مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
maeander U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
vector U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
meandered U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meander U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meanders U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
lead the way <idiom> U جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
vectors U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
meandering U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
unhorse U از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
hunter track U مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
backbones U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbone U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
afoot U پیاده
walkway U پیاده رو
walkways U پیاده رو
pedestrian U پیاده
pedestrians U پیاده
infantry U پیاده
walked U پیاده رو
sidewalks U پیاده رو
sidewalk U پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
impledge U پیاده
peripatetic U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
on of U پیاده
side walk U پیاده رو
footway U پیاده رو
paths U پیاده رو
pavement U پیاده رو
walks U پیاده رو
path U پیاده رو
footer U پیاده رو
footpaths U پیاده رو
footpath U پیاده رو
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1some services are not in full force
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com